عاشق

مرا یاد آر در شبهای بی مهتاب

و بی تو ای امید من

به دشت خاطراتم برگ ریزان است

همیشه در میان باغ عشقم غنچه یادت شکوفان است

دگر برق نگاهت را مگیر از من

نمی دانی بریدم از همه زنجیر الفت را

پرنده های شوقم را ببین با اشتیاقی آتشین سوی تو  می آیند

دگر مگریز از پیشم مرا مگذار تنها با تن تب دار سوزانم

مرا با دستهای پر بهار خود عیادت کن

| 23 ارديبهشت 1389برچسب:,| 11:58 | مرتضی|

 

وقتي كسي رو دوست داري  حاضري جون فداش كني

حاضري دنيا رو بدي  فقط يك بار نگاهش كني

به خاطرش داد بزني  به خاطرش دروغ بگي

رو همه چيز خط بكشي  حتي رو برگه زندگي

وقتي كسي تو قلبته  حاضري دنيا بد باشه

فقط اوني كه عشقته عاشقي رو بلد باشه

قيده تمومه دنيا رو به خاطره اون ميزني

خيلي چيزا رو ميشكني تا دله اونو نشكني

حاضري بگذري از دوستايه امروز و قديم

اما صداشو بشنوي شب از ميون دو تا سيم

حاضري قلبه تو باشه پيشه چشايه اون گرو

فقط خدا نكرده اون يك وقت بهت نگه برو

حاضري حرفه قانون رو ساده بزاري زير پات

به حرفه اون گوش بديو به حرفه قلبه با وفات

وقتي بشينه به دلت از همه دنيا ميگذري

تولد دوبارته اسمشو وقتي ميبري

حاضري جونت رو بدي ، يه خار تويه دستشم نره

حتي يه ذره گردو خاك مبادا تو چشاش بره

وقتي كسي تو قلبته يك چيزه قيمتي داري

ديگه به چشمات نمياد اگر كه ثروتي دار

نزار كه از دستت بره اين گنجه خيلي قيمتي   

همیشه به یادتم مهتاب

| 23 ارديبهشت 1389برچسب:,| 11:57 | مرتضی|

توی ساحل روی شنها قایقی به گل نشسته ...

یکی با چشم های گریون روی این تنها نشسته ....

نگاه پر اضطرابش به افق به بینهایت ....

ساکت اما تو قلبش داره یک دنیا شکایت ....

باورش نمیشه عشقش همه دنیاش زیر آبه .....

تنها مونده توی ساحل زندگی براش عذابه....

| 23 ارديبهشت 1389برچسب:,| 11:55 | مرتضی|

تلاطمی در وجودم است که مرا به سوی تو می خواند

 

                    نگاه های خسته ات پوچ ماندن را گوشزد میکند

                                                 ودست های مهربانت سفر را

 

                                                                           اری باید سفر کرد

| 23 ارديبهشت 1389برچسب:,| 11:51 | مرتضی|

اگردورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست

 

         وفا ان است که نامت را همیشه روی لب دارم

| 23 ارديبهشت 1389برچسب:,| 11:49 | مرتضی|

بی تو، مهتاب شبی ، باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانة جانم ، گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید :
یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه، محو تماشای نگاهت

آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ
همه دلداده به آواز شباهنگ
یادم آید ، تو به من گفتی : از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این آب نظر کن ،
آب ، آیینه عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است ،
باش فردا ، که دلت با دگران است !

تا فراموش کنی ، چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم : حذر از عشق !؟ - ندانم
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم
نتوانم

روز اول ، که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم ...

باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم ، نتوانم !
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب ، ناله تلخی زد و بگریخت ...
اشک در چشم تو لرزید ،
ماه بر عشق تو خندید !

یادم آید که : دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم

رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم ...
بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم !

فریدون مشیری

| 23 ارديبهشت 1389برچسب:,| 11:46 | مرتضی|

منتظر لحظه اي هستم که دستانت را بگيرم در چشمانت خيره شوم دوستت دارم را بر لبانم جاري کنم منتظر لحظه اي هستم که در کنارت بنشينم سر رو شونه هايت بگذارم....از عشق تو..... از داشتن تو...اشک شوق ريزم منتظر لحظه ي مقدس که تو را در اغوش بگيرم بوسه اي از سر عشق به تو تقديم کنم وبا تمام وجود قلبم و عشقم را به تو هديه کنم اري من تورا دوست دارم وعاشقانه تو را مي ستايم

| 23 ارديبهشت 1389برچسب:,| 11:29 | مرتضی|

خاطرات دیرپای ؛ خاطرات دیرپای در گذرند

 

اما ، تنها خاطره تو در دلم باقیست

آنجا که خیالت آرمیده است

تصویر معطر تو باقی است

حلاوتی دست نیافتنی ، در اندیشه ام

دیگران ترکم می کنند

همه رهایم می کنند

اما تو می مانی ................

 

برای من و تو

| 22 ارديبهشت 1389برچسب:,| 21:5 | مرتضی|

پرواز در هوای خیال تو دیدنی ست

حرفی بزن که موج صدایت شنیدی ست

شعر زلال جوشش احساس های من

از موج دلنشین کلام تو چیدنی ست

یک قطره عشق کنج دلم را گرفته است

این قطره هم به شوق نگاه تو چکیدنی ست

خم شدـ شکست پشت دل نازکم ولی

بار غمت عزیزتر از جان کشیدنی ست

من در فضای خلوت تو خیمه میزنم

طعم صدای خلوت پاکت چشیدنی ست

تا اوج راهیم به تماشای من بیا

با بالهای عشق تو پرواز دیدنی ست

| 22 ارديبهشت 1389برچسب:,| 21:3 | مرتضی|

صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

De$ign:khanoomi